در اصل "دنیس هاپر" برای نقش "کریستوف" (کسی که دنیای "ترومن" رو کارگردانی میکنه) انتخاب شده بوده که همون روز اول کم میاره و میزنه به چاک.
"اد هریس" جانشینش میشه و تا جایی پیش میره که جایزۀ "گلدن گلوب" رو برای بهترین نقش مکمل میگیره و نامزد دریافت "اسکار" بهترین نقش مکمل هم میشه که نمیشه (برنده منظورم بود).
"سم ریمی" هم برای این کار مدنظر بوده و حتی با "جیم کری" ملاقات کرده اما دیگه نشده دیگه. وارد جزئیات هم نشین.
عوامل فیلم از بکار بردن اصطلاحات فیلم های قبلی "جیم کری" منع شده بودن (زیاد فکر نکنین! منم نفهمیدم چرا!؟! البته اگه کسی چیزی به ذهنش رسید بگه بقیه هم بدونن.).
قایق "ترومن" اسمش "سانتا ماریا" هستش، هم اسم یکی از کشتیهای "کریستوف کلمب" (اسم خدای این شهر ساختگی هم که "کریستوف" هستش. کلاً توی فیلم "نمایش ترومن" راجع به همه چی فکر شده.).
دقیقۀ 16 فیلم بعد از اینکه سربازان گمنام "کریستوف" (معروف به "سگک") با گاوبندیهای متوالی پدر "ترومن" رو میچپونن توی اتوبوس و میبرن (احتمالاً میبرنش سونا جکوزی)، "ترومن" رو میبینیم که مات و مبهوت مثل بز اخوش وایساده در و دیوار رو نگاه میکنه.
پشت سر ترومن 2 تا دروازه مانند (یه چی تو مایههای ورودی دانشگاه تهران (اینم یادی از کسی که تشویقم کرد دوباره بنویسم.)) میبینیم که بالاش یه جملهای نوشته با این مضمون: "یکی برای همه، همه برای یکی" که با فلسفۀ "نمایش ترومن" هماهنگه.
این جمله توی رمان "سه تفنگدار" اثر "الکساندر دوما" هم استفاده شده.
"پیتر ویر" فیلم رو در اندازۀ 1.66:1 ساخته تا بیننده بیشتر احساس کنه داره یه نمایش تلویزیونی میبینه.
برداشتهای بیرونی شهر محل زندگی "ترومن" و همچنین بعضی برداشتهای داخلی مثل فروشگاه محلی از شهر ساحلی "دریا کنار" (نخند بابا! اسمش همینه. Seaside) در فلوریدا گرفته شده.
وقتی "پیتر ویر" (کارگردان فیلم "نمایش ترومن") به همراه تیم پیش تولید فیلم به این شهر میرسن، "پیتر ویر" میگه: وسائل رو پهن کنین، شهرمون رو پیدا کردیم.
"دیوید کرانن برگ" بازیگردانی فیلم " نمایش ترومن" رو رد کرده (خاک تو سرش کنن!!!).
این دیگه خیلی تابلو بود. حتماً خودتون متوجه شدین.
دقیقۀ 25 فیلم مابین صحبت "ترومن" این جملات رو به "سیلویا" (همونی که کک به تومبون "ترومن" انداخت و باعث شد فیلش یاد "فیجی" کنه) میگه: "سنجاقت (سنجاق لباس. از این سنجاق تبلیغاتیها که روش چیز مینویسن یا عکس میندازن) رو دوست دارم. فکر کنم درمورد منه."
این سنجاق رو همراه با لباس "سیلویا" که "ترومن" پیش خودش نگه داشته دقیقۀ 29 هم دوباره میبینیم.
حالا روی سنجاق چی نوشته؟ نکتۀ اصلی همین جاست. روی سنجاق نوشته: "چطور تموم میشه؟"
حتماً خودتون حدس زدین منظور جمله چیه. پس بیشتر توضیح نمیدم.
این یکی از قبلی هم تابلوتره. پس کلاً هیچی درموردش نمیگم.
دقیقۀ 33 یه خانوم و آقای مسن رو میبینیم که زیر سایبون پشت میز نشستن و مشغول صحبت هستن.
حدس بزنین اینا کی هستن؟؟؟
نه برادر من!!! چقدر ذهنت منحرفه تو!؟! نخیر. از اینا دیگه گذشته!!!
این زوج مسن "دِریل و رابرت دیویس" هستن.
حالا حدس بزنین "دِریل و رابرت دیویس" کی هستن؟؟؟
آقا و خانوم "دیویس" بنیانگذاران شهر ساحلی "دریا کنار" (باز خندید!!!) هستن. جایی که فیلم "نمایش ترومن" فیلم برداری شده.
"رابرت دیویس" 80 جریب زمین از پدربزرگش ارث میبره و به همراه همسرش اولین خونۀ شهر رو هم میسازه. ایدۀ آقای "دیویس" برای ساخت شهری کوچیک با ساختمونهای چند منظوره طی 20 سال گذشته محبوبیت خیلی زیادی داشته.
یکی از صحنههایی که از فیلم حذف شده اما توی بعضی تیزرهای تبلیغاتی فیلم هستش تابلویی رو نشون میده که روش نوشته:
توجه:
1. گوشیهای موبایل را تحویل دهید
2. روی صحنه فیلمنامه همراه تون نباشه
3. روی صحنه کارت شناسایی همراه تون نباشه
توی یکی دیگه از صحنهها هم ظاهراً یه شکافی توی آسمون دیده میشه.
اسم بازیگر نقش "مارلون" توی تیتراژ فیلم "نمایش ترومن" (البته فیلم اصلی نه ها! اون فیلم "نمایش ترومن" که توی فیلم "نمایش ترومن" هستش (آدم چیز گیجه میگیره والا! خوب اسم یکیشون رو عوض میکردین.).) به نام "لوئیز کولت رین" ذکر شده که ترکیبی هستش از اسم نوازندههای جاز "لوئیز آرمسترانگ" و "جان کولت رین".
شخصیت "مارلون" توی فیلم ترومپت هم میزنه که اشارۀ دیگهای به "آرمسترانگ" هستش.
کمیسیون ایالتی امتحانات در "ایرلند" فیلم "نمایش ترومن" رو به عنوان یکی از موارد سنجش برای کسب گواهینامۀ ترک تحصیل در سالهای 2008 و 2010 انتخاب کرده.
این امتحان همونجور که از اسمش پیداست موقع ترک مدرسه گرفته میشه. اینجور که به نظر میاد توی "انگلستان" برای ترک تحصیل یه حداقلهای علمیای رو باید داشته باشی. کار این کمیسیون سنجش همین حداقلها هستش. تازه گواهینامه هم بهت میدن (خیلی باحالهها).
درست قبل از اینکه قایق "ترومن" بخوره به آخر دنیا (واقعاً فکرش رو بکنین. آدم بره بره برسه ته دنیا.) روی بادبان قایق "ترومن" به صورت مشخصی عدد 139 رو میبینیم.
در گفتگویی که در ادامه بین "ترومن" و "کریستوف" رد و بدل میشه هم اشارههایی به "مزمور داوود" سورۀ 139 میشه (در کل این سوره راجع به اینه که خدا به همه چی آگاهه و همه چی تحت کنترلش هست و از این حرفها).
همونطور که جاهای دیگۀ فیلم هم این اشارهها دیده میشه.
دقیقۀ 71 فیلم "جبم کری" رو میبینیم که با صابون روی آینه طرح یه آدم فضایی رو میکشه و حرکات عجیبی انجام میده، تمام اینها بداهههای خود "جیم کری" بودن. توی برداشت دیگهای حتی موی بلند و لباس هم برای طرحش میکشه.
تقریباً اسم تمام مکانها توی فیلم "نمایش ترومن" از اسم بازیگرهای سینما گرفته شده.
مثل: میدان لنکستر و جادۀ بریمور.
اسم تمام بازیگرها هم همینطور انتخاب شده.
مثل: مریل، مارلون، لورن، کرک، آنجلا و بقیه (نخیر! هیچ بازیگر سینمایی اسمش "ترومن" نیست. اون اسم ساختگی هست و دلیل انتخابش هم مشخصه. نه بابا! اسم اون سگه هم اینطوری انتخاب نشده. عجب اشتباهی کردم اینو گفتمها.).
دقیقۀ 40 فیلم روی میز آشپزخونۀ ترومن و مریل یه شیشه ویتامین D میبینیم. همونطور که میدونین (و یا همونطور که همیشه میگم الان دارین دونستیده (فرآیند کسب دانایی رو میگن) میشین) در معرض تابش نور خورشید (البته واقعیش) نبودن کمبود این ویتامین رو باعث میشه. خوب اینم یه اشارۀ دیگه به کلیت فیلم و موقعیت "ترومن".
طبق نوشتۀ نیویورک تایمز در تاریخ 28 آگوست 2008، روانشناسان انگلیسی و امریکایی گزارش کردن که بعضی افراد "سندروم ترومن" یا "توهم نمایش ترومن" گرفتن (میگن طرف خوشی زیر دلش زده همینه ها. پدر من این همه مرض! طاعون و وبا و هیستیری و از همه مهمتر و باکلاستر "ایدز" رو ول کردین رفتین مرض "ترومن" گرفتین؟!؟). یعنی یه عده فکر میکردن که یه نمایش تلویزیونی هست (مثل "نمایش ترومن") که اونا بدون اینکه خبر داشته باشن بازیگر نقش اولش هستن و وقتی موقع درمان در این مورد باهاشون حرف زده میشده حالشون بد میشده.
آخر فیلم "نمایش ترومن" اشاره داره به کتابی از "سی.اس. لوئیس" (یکی از سری کتابهایی که مجموعۀ "نارنیا" رو از روش ساختن) که توی اون قایقی به انتهای دنیای ناشناخته میرسه و با دیواری به رنگ آبی آسمونی برخورد میکنه که یه در داره به سمت دنیای دیگه.
خوب! از هر چی بگذریم از موسیقی بسیار جذاب و تیکه پاره کنندۀ فیلم "نمایش ترومن" نمیشه گذشت.
من که همون اول فیلم که موسیقی تیتراژ شروع شد از خود بی خود شدم و به فضاهای لایتناهی دست یافتم. موسیقی متن هم که دیگه نگو، بلا بگو، خوشگل خوشگلا بگو.
کلاً راجع به موسیقی فیلم "نمایش ترومن" من حرفی برای گفتن ندارم که ندارم.
تموم گشت.
۴ نظر:
دوست داشتم برم آخر دنیا.
و از همه دنیا متفاوت باشم و اینهمه در مورد من نوشته بشه. همه اش رو خوندم. اینهمه ریزه کاری رو چطوری کنار هم گذاشتن.
خوشحالم دوباره شروع کردی.
خیلی فیلم عجیبی بود. خیلی از چیزهایی که نوشتی رو یادم نمیاد. حالا من چندتا فیلم توصیه میکنم بری ببینی و به راه راست هدایت شی.
والتز با بشیر
لبنان
وانس
و این اخری که نمی دونم اسمش رو شنیدی یا نه : پدرخوانده یـــــــــــــک
میبینم که دوباره فعال شدی! دنیای وب بدون شما یه چیزی کم داشت! ;)
راستی تو متنت یه اشتباه داری. اگه پیداش کردی!
قربونت برم
ارسال یک نظر