0:04:04
همون اول فیلم هنوز چشمهای بیننده گرم نشده دوستان سوتی میدن. تو رستوران "جول" داره "کلمنتاین" رو دید میزنه. ولی مثل اینکه "جول" تنها نیست چون فیلم بردار هم حواسش جای دیگهست و از اونجایی که بعید به نظر میاد در حال شمردن ماشینهای پارک شده در بیرون رستوران باشه تنها موردی که باقی میمونه بیناموسی مورد نظر هستش. اگه به جایی که آفتاب افتاده دقت کنین میتونین سایۀ فیلم بردار رو ببینین.
0:16:06
دوستان رعایت کنن و اینجای فیلم رو به چشم زن و شوهری نگاه کنن.
"جول" و "کلمنتاین" بعد از سرسرهبازی و کلاس ستارهشناسی دیشب غیبشون زده و هیچ خبری ازشون نیست. شاید با خودتون بگین که به احتمال زیاد دفتر مخش "محمدرضا نعمتزاده" مونده بوده تو کیف "جول" و رفتن خونش رو پیدا کنن ولی نتونستن به همین خاطر الان تو پارک نشستن و دارن مخشای "محمدرضا نعمتزاده" رو با هم مینویسن تا فردا آقاشون دعواش نکنه (اشاره دارد به یکی از شاهکارهای سینمای ملی). ولی کور خوندین، از اونجایی که تو امریکا موجودات تکسلولی هم مجهز به "جی.پی.اس" هستن خونۀ "محمدرضا نعمتزاده" به راحتی قابل ردیابی هستش. بگذریم.
دیشب که معلوم نیست کدوم گوری بودن و چه غلطی می کردن، حالا هم که برگشتن "کلمنتاین" گیر داده به "جول" که چی؟ بیام خونتون بخوابم. یکی نیست بگه آخه ابله، خنگ، گنگ، قطع نخاع، فلج اطفال و ... الان در خونۀ خودت هستین خوب برین توخونه بتمرگین دیگه! از اینجا میخواین بکوبین برین خونۀ این بدبخت که بخوابین!؟! چرا این دخترا انقدر آویزونن؟؟؟ آخه چرا؟؟؟ (خانوما خواهشاً کامنت بیادبی نذارین، شوخی بود.)
به بخش بیناموسی نزدیک میشوید. کمربندهای خود را بسته و چشمهای خود را بپوشانید.
به هرحال خانم تشریف میبرن داخل منزل که مسواکشون رو بیارن ولی حواسشون نیست که وقتی اونجای مبارک رو به دوربین میکنن بالاتر از اونجاشون یه چیزی (ظاهراً لوازم ضبط صدا) زیر لباسشون پیداست و همچنان با اونجای رو به دوربین به راهشون ادامه میدن.
0:39:44
همونطور که میبینین (منظورم اینه که تو فیلم میبینین) "جول" خودش رو لوس میکنه و سس گوجه میماله دور گلوش که مثلاً بگه خودکشی کرده. چند ثانیه بعد هم (0:39:56) کاملاً تابلوئه که گلوش رو سسی کرده ولی در ادامه میبینیم که داره صورتش رو پاک میکنه!!! پناه برخدا!!!
نکتۀ بیربط: رو یه اعلامیه دیدم طرف اسمش " پناه برخدا " بود. پناه برخدا!!! اون وقت آقای "دنیرو" درعجبه که کی اسم بچهاش رو میذاره "گی فاکر" (اسم داماد "رابرت دنیرو" در فیلم "ملاقات والدین – Meet The Parents")!؟! پناه برخدا!!!
0:41:53
اون ساعت رو روی دیوار می بینین که؟ چند ثانیه دیگه پاندولش (ببخشید اصلاح میکنم: آونگ ایشان. در ضمن ظاهراً "پاندول" سرهم نیست اما در اینجا برای رعایت مسائل اخلاقی نویسنده دراین کلمه تغییراتی اعمال نمودهاند که تابلو می باشد.) شروع میکنه به حرکت. حالا باد حرکت "مری" یا بوی عطری که امشب به خودش زده (زور نزن هرچقدر هم دقت کنی این یه مورد رو نمیتونی حس کنی) و یا مسائل دیگه چه تأثیری در این قضیه داشتن باید از خود آونگ پرسید.
0:44:47
"جول" و "کلمنتاین" تو یه رستوران چینی دارن غذا میخورن (راستی غذا رو چطوری از چین تا امریکا میبرن!؟! سرد نمیشه!؟!). "کلمنتاین" یه شیشه "آبشنگولی" رو سر میکشه و با جنبۀ بالایی که داره تقریباً شیشه رو خالی میکنه. اما زیاد عجله نکنین. ظاهراً خیلی هم با جنبه نیست چون هرچی خورده بود دوباره برمیگردونه تو شیشه (0:44:51). بازم زیاد عجله نکنین چون شیشه دوباره خالیه (0:45:22). خدائیش این دیگه پناه برخدا داره، نه؟
0:47:13
توجه: 68+
2 تا انسان خاص (مری و استن) دارن جوشکاری میکنن. انسان خاص اول (مری) الکترود جوشکاری رو به انسان خاص شمارۀ 2 (استن) میسپارد. انسان خاص شمارۀ 2 (استن) درحال خالجوش زدن است (0:47:17) که ییهو میبینین سخت در اشتباه بودین و آلت (بیجنبۀ بیفرهنگ!؟!) جوشکاری کماکان در دست پرتوان انسان خاص اول (مری) است (0:47:22).
1:30:02
محکم بشینین که قراره "کاپرفیلد" بازی دربیارم. اون آقا سیاه پوسته رو میبینین؟ با شمارۀ 3 دیگه نمیبینینش چون میخوام غیبش کنم.
اجی... مجی... لا... ترجی... (الان داره تو خونمون باد میاد...) 1... 2... 3... فوت.
اگه به صحنۀ بعد (1:30:04) برین هنر بنده رو ملاحظه خواهید فرمود. حالا میخوام دوباره آقاهه رو ظاهر کنم تا بره به کار و زندگیش برسه.
آماده باشین.
3... 2... 1... ترجی... لا... مجی... اجی... توف (با تُف فرق داره)
حالا به صحنۀ بعد برین (1:30:06). هنر تو اینه که اگه تونستی آهن رو طلا کنی، طلا رو هم بتونی آهن کنی. مگه نه؟ پس چند تا؟
1:33:44
حالا بازم به ما بگین جهان سوم، بربر، لومپن، ضایع و ... بابا این امریکاییها که از ما ضایعترن. این یارو رو نگاه کنین مثل بیجنبهها تا دوربین دیده شروع کرده به پروانه زدن.
البته شاید این بابا کس و کار اون آقاههست که من غیبش کردم و اومده سروته منو به هم منگنه کنه. پس زودتر این مطلب رو جمعش کنم.
1:35:44
اون بیچارهای که در روز "ولنتاین" فقط ماماش براش کارت تبریک داده بود یادتونه؟ الان منتظره که بیاد تو کادر ولی خبر نداره که قبلاً اومده تو چون عکسش روی شیشه افتاده، فقط نمیدونم چرا دولا شده!؟! لابد برای اینکه استرس نداشته باشه بهش نگفتن فیلم برداریه، گفتن دوی سرعته.
فقط یه مورد مونده اونم اینکه اگه فاصلۀ زمانی که "استن" در ماشینش رو میبنده تا میره و ماشین رو روشن میکنه اندازه بگیرین میبینین که این فاصله در ابتدای فیلم (لحظۀ 0:00:23 که فقط صدا هست و تصویر روی "جول" هستش) 6 ثانیه و در انتهای فیلم (1:28:32) 20 ثانیه هستش. ضمناً هماهنگی صدا و تصویر دراین دو صحنۀ ابتدایی و انتهایی فیلم با هم اختلاف دارن.
تموم گشت.
۱ نظر:
سلام عزیز دل .
جوکر جان من از این نوشته هات فقط یه سری شکلک می بینم . نوشته ی فارسی رو می بینم ... ولی با وجود ینکه فونتهای استانداردی رو نصب دارم ، باز نوشته هات به صورت شکلک دیده میشن .
جوابشو حتما بهم بده.
فیلمای خوبی رو انتخاب کردی.
ارسال یک نظر