آدرین برودی (بازیگر)
متولد 14 / آوریل / 1973 (25 / فروردین / 1352) - امریکا
"آدرین برودی" جایزۀ "اسکار" بهترین بازیگر (برای فیلم "پیانیست" در سال 2003) رو درحالی برد که 4 نامزد دیگه قبلاً برندۀ این جایزۀ شده بودن. تا این سال "آدرین برودی" تنها کسی بوده که به این فیض عظیم نائل شده.
ضمناً "آدرین برودی" با بردن این جایزه در سن 29 سالگی جانشین "ریچارد دریفوس" به عنوان جوانترین بازیگر برندۀ جایزۀ "اسکار" شد.
با موسیقی "هیپ هاپ" حال میکنه و دنبال اینه که تهیهکنندۀ این نوع موسیقی بشه.
"آدرین برودی" وقتی بچه بوده تو جشن تولد بچههای دیگه نمایش تردستی اجرا میکرده. بهش میگفتن "آدرین شگفتانگیز".
در سال 2004 به عنوان خوشلباسترین مرد "امریکا" انتخاب شد (به خاطر تیپش تو مراسم "اسکار" (دوستانی که علاقهمند هستن به عنوان خوشتیپترین نفر انتخاب بشن بدونن که لباس "آدرین برودی" تو مراسم "اسکار" رو مؤسسۀ "زنا" (آدم باش بیفرهنگ) براش تهیه کرده بود.)).
یه ماشین "هامِر" داره که تو "هالیوود" به ماشین محبوب "آرنولد شواردزنگر" معروف هستش (نه که این دو نفر هم تیپ و هیکل هستن باید هم ماشین یه مدل سوار بشن). این مدل ماشین فوقالعاده پرمصرف هستش و اساساً برای شرایط جنگی طراحی و ساخته شده.
پدر "آدرین برودی" به نام "الیوت برودی" معلم بازنشتۀ تاریخ و یه یهودی ِ لهستانی هستش که اعضای خونوادهاش رو توی نسلکشی نازیها در جنگ دوم جهانی از دست داده. مادرش "سیلویا پلاچی" هم که یه عکاس مشهور هستش در کودکی و در حین انقلاب سال 1956 مردم "مجارستان" علیه "اتحاد جماهیر شوروی" از این کشور کمونیستی فرار کرده.
وقتی 13 سالش بوده تو "برادوی" (یکی از معروفترین مجموعه تأترهای دنیا که در خیابانی به همین نام در "نیویورک" هستش) یه نقش اجرا میکنه. در همین سن تو یه فیلم تلویزیونی هم بازی کرده.
سال 1992 تو یه تصادف، با موتورسیکلت بر فراز ماشینها به پرواز درمیاد و تو پیادهرو به زمین گرم میخوره. بر اثر این حادثه پاهاش دربوداغون میشه جوری که بهبودیش چندین ماه طول میکشه.
برای بازی در فیلم "پیانیست" زدن قطعات "چوپین" (آهنگساز لهستانی) با پیانو رو یاد میگیره و حدود 13.5 کیلو از وزنش رو کم میکنه (احتمالاً مغز استخوانش رو کشیدن چون این بابا همینجوریش هم مثل چوبخشک میمونه و چربیای برای آب کردن نداره.). "آدرین برودی" به خاطر این فیلم زار و زندگیش (ماشین و آپارتمانش) رو ول میکنه چون درمورد یهودیان ِ لهستانی (از جمله پدر خودش) که زمان جنگ دهنشون آسفالت شده بوده احساس مسئولیت میکرده.
تنها بازیگر امریکایی هستش که جایزۀ "سزار" (مشابه فرانسوی ِ نخود شده از روی جایزۀ "اسکار") رو برنده شده.
"آدرین برودی" از نظر مهارتهای بازیگری با "رابرت دنیرو" و "آل پاچینو" مقایسه میشه.
موقع فیلم برداری فیلم "تابستان ِ سام" بینی ِ "آدرین برودی" میشکنه ولی جراحیش نمیکنه. بینی ِ "آدرین برودی" اون رو از بقیۀ بازیگرها متمایز میکنه.
برای بازی در فیلم "نان و گلهای رز" قرارداد رو بدون خوندن فیلمنامه امضاء کرد چون به گفتۀ خودش به کارگردانی ِ "کِن لوچ" ایمان داره. قبل از شروع فیلم برداری هم برای اینکه بتونه زندگی ِ یه عضو اتحادیه رو خوب درک کنه به صورت مخفیانه و به عنوان یه عضو در جلسات و اجتماعات اتحادیه شرکت میکنه و وقتی بعضیها اون رو میشناسن متقاعدشون میکنه که هویتش رو لو ندن (انصافاً "آدرین برودی" وقتی نقشی رو قبول میکنه تمام توانش رو میذاره تا اون نقش رو به بهترین شکل اجرا کنه و به قول قدیمیها حلال کار میکنه. ایشاالله پولی که میگیره گوشت بشه به تنش هرچند که برای ایفای نقشهای بعدیش دوباره باید این گوشتها رو آب بکنه.).
"آدرین برودی" بازیگر پرکاری نیست و تو انتخاب فیلمنامه دقت زیادی داره ولی چون برای نقشش زحمت زیادی میکشه بد بهش پول نمیدن. به عنوان مثال در سال 2004 بابت بازی تو فیلم "دهکده" مبلغ 2.750.000 دلار دستمزد گرفته (برای یه بازیگر 31 ساله دستمزد خوبی به نظر میرسه).
گفتههای شخصی آدرین برودی
[با اشاره به نقشش در فیلم "پیانیست"]
این فیلم باعث شد من درک بهتری از کمبود، تنهایی و شدت مصیبتی که بسیاری از مردم تو این دنیا تجربه کردن پیدا کنم. این خیلی ارزشمند هستش که تو این سن به همچین فهمی برسی.
من کودکی بدجنس و دیوانه بودم، من تخیلات وحشتناکی داشتم. سعی کردم هرچیزی رو که تجربه کردم به نمایش بذارم. من همیشه یه بازیگر درون خودم داشتم.
من فکر میکنم برای اینکه یه انسان کامل باشی مجبوری که خوبیها و بدیها و همچنین لحظات فوقالعاده و دردناک رو تجربه کنی. نیاز داری با افرادی که هیچ مهربانیای در وجودشون نیست، کسانی که هیچ راه چارهای ندارن (مثل بیخانمانها) و کسانی که از نظر روانی بیمار هستن ملاقات کنی و باید یاد بگیری که با همۀ اونها همدل باشی.
[زمان بازی در فیلم "کینگ کونگ"]
من جلوی یه پردۀ سبز به اینطرف و اونطرف میدوم درحالی که جیغ میکشم: "میمون کجاست؟ میمون کجاست؟"
پدرم بهم میگفت: "15 سال طول میکشه تا یه شبه موفق بشی". برای من این مدت 17 سال و نیم طول کشید.
[درمورد همکاری با "رومن پولانسکی" در فیلم "پیانیست"]
ما درحال فیلم برداری یه صحنه بودیم و اون (رومن پولانسکی) به من گفت: آدرین، لازمه که از ساختمون بالا بری. میخوام که بری روی سقف. ازت میخوام که از پنجره بیای بیرون و آویزون بشی تا اونها ازت فیلم بگیرن. میخوام که سُر بخوری و از ناودون آویزون بشی بعدش هم پرت میشی پائین.
من بهش گفتم: قبلاً کسی سعی کرده این کار رو انجام بده؟
اون گفت: بازیگرهای هالیوودی! زود باش، خودم نشونت میدم، خودم نشونت میدم.
بعدش به سمت ساختمون دوید و در سن 68 سالگی از پنجره اومد بیرون و ازش آویزون شد، رفت روی سقف و از ناودون آویزون شد، پرید روی زمین و لباسهاش رو تمیز کرد و گفت: خوب، یه نفر انجامش داد. حالا نوبت توئه.
[درمورد "رومن پولانسکی"]
اون هیچوقت من رو راحت نمیذاشت. با من مهربون نبود. اون هرگز درمورد کار بیاعتنا نیست. من بزرگ شدم. من قویتر و پرطاقتتر از "رومن" هستم.
[درمورد بردن جایزۀ "اسکار" بهترین بازیگر]
خیلی دلچسب بود. بردن جایزۀ "اسکار" در جوانی. این موضوع به آیندۀ حرفهای من کمک میکنه اما من سعی دارم تا در همون مسیری که قبلاً بودم باقی بمونم.
[درمورد بسته شدن در ژاکت تیمارستان و قرار گرفتن تو کشوی سردخونه تو فیلم "ژاکت"]
اینکه خودت رو در فضایی محدود مثل این پیدا کنی هم از نظر احساسی و هم از نظر فیزیکی وضعیت بحرانیای هستش. من فکر میکردم جالب باشه اما خیلی دردناک بود.
من آدمی نیستم که عمداً متفاوت رفتار کنم فقط به این دلیل که متفاوت باشم. اما چیزهای مشخصی وجود دارن که باید آزادی خودت رو فدای اونها بکنی.
من هرگز نقشی رو به خاطر پول قبول نمیکنم. احساس میکنم که کار اشتباهی هستش. این یه تصمیم حرفهای نیست، کاملاً اشتباه هستش.
[درمورد نقشش تو فیلم "کینگ کونگ"]
همیشه میخواستم تو فیلمی مثل "کینگ کونگ" بازی کنم. این یه نقش فوقالعاده هستش که هر بازیگری به خاطرش میمیره. من سالها دنبال همچین شخصیتی (شخصیت "پیتر جکسون" تو فیلم "کینگ کونگ") بودم ولی پیدا کردن این نوع شخصیتها سخت هستش.
اونها من رو با "آل پاچینو" مقایسه میکنن. من به خاطر این قیاس ممنونم اما واقعاً ترجیح میدم "اولین آدرین برودی" باشم تا یه "آل پاچینوی جدید".
همهچیز سختتر از اونی هستش که تصور میکنین، موفقیت هم همینطور هستش. ممکنه فکر کنین مشهور بودن خیلی جذاب هستش اما اگه تمام مدت زیرنظر بقیه باشین چی کار میکنین؟
فکر نمیکنم قبل از اینکه یه "اسکار" بگیرم (فکر نکنم نیازی باشه که توضیح بدم اینجا هنوز "اسکار" نگرفته بوده) کسی من رو به عنوان یه قهرمان بشناسه. مطمئن نیستم که مردم به خاطر نقش "پیتر جکسون" (نقش "آدرین برودی" در فیلم "کینگ کونگ") درمورد من چنین نظری داشته باشن.
من عاشق این هستم که پول زیادی از بازیگری به دست بیارم، من عاشق این هستم که تو یه آپارتمان سطح پائین زندگی نکنم، من عاشق این هستم که چیزهای قشنگ داشته باشم و ماشینهای جدید بخرم ولی برام زجرآور هستش که یه نقش ِ بد رو بازی کنم. احساس میکنی که داری به همه دروغ میگی. ارزشش رو نداره.
من با پول کمی بزرگ شدم و والدینم حتی با کمتر از اون بزرگ شدن. این مسئله باعث شد که من توی مسیر (یحتمل منظورش مسیر پیشرفت هستش) باقی بمونم.
شما به عنوان یه بازیگر شهرت کمی به دست میارین و ناگهان مردم نظر شما رو درمورد سیاستهای جهانی و اینکه چرا ما در "عراق" هستیم میپرسن. چرا نظر من از بقیه معتبرتر هستش؟ نظر من نباید فقط به این دلیل که الان مشهور هستم بیشتر به حساب بیاد.
[وقتی بهش لقب "آل پاچینوی جوان" رو دادن]
من "آدرین برودی ِ جوان" هستم، ممنون.
چیزی که من رو تو کارم هدایت میکنه اینه که هرچه بیشتر نامتعارف (آزاد از قیود و رسوم و قراردادها) باشم. کارهایی رو انجام بدم که فکر میکنم خاص هستن. شما میتونین به راحتی مشهور بشین و به تباهی کشیده بشین. من فقط میخوام کار کنم و با کارهام خودم رو غافلگیر کنم.
تموم گشت.
متولد 14 / آوریل / 1973 (25 / فروردین / 1352) - امریکا
"آدرین برودی" جایزۀ "اسکار" بهترین بازیگر (برای فیلم "پیانیست" در سال 2003) رو درحالی برد که 4 نامزد دیگه قبلاً برندۀ این جایزۀ شده بودن. تا این سال "آدرین برودی" تنها کسی بوده که به این فیض عظیم نائل شده.
ضمناً "آدرین برودی" با بردن این جایزه در سن 29 سالگی جانشین "ریچارد دریفوس" به عنوان جوانترین بازیگر برندۀ جایزۀ "اسکار" شد.
با موسیقی "هیپ هاپ" حال میکنه و دنبال اینه که تهیهکنندۀ این نوع موسیقی بشه.
"آدرین برودی" وقتی بچه بوده تو جشن تولد بچههای دیگه نمایش تردستی اجرا میکرده. بهش میگفتن "آدرین شگفتانگیز".
در سال 2004 به عنوان خوشلباسترین مرد "امریکا" انتخاب شد (به خاطر تیپش تو مراسم "اسکار" (دوستانی که علاقهمند هستن به عنوان خوشتیپترین نفر انتخاب بشن بدونن که لباس "آدرین برودی" تو مراسم "اسکار" رو مؤسسۀ "زنا" (آدم باش بیفرهنگ) براش تهیه کرده بود.)).
یه ماشین "هامِر" داره که تو "هالیوود" به ماشین محبوب "آرنولد شواردزنگر" معروف هستش (نه که این دو نفر هم تیپ و هیکل هستن باید هم ماشین یه مدل سوار بشن). این مدل ماشین فوقالعاده پرمصرف هستش و اساساً برای شرایط جنگی طراحی و ساخته شده.
پدر "آدرین برودی" به نام "الیوت برودی" معلم بازنشتۀ تاریخ و یه یهودی ِ لهستانی هستش که اعضای خونوادهاش رو توی نسلکشی نازیها در جنگ دوم جهانی از دست داده. مادرش "سیلویا پلاچی" هم که یه عکاس مشهور هستش در کودکی و در حین انقلاب سال 1956 مردم "مجارستان" علیه "اتحاد جماهیر شوروی" از این کشور کمونیستی فرار کرده.
وقتی 13 سالش بوده تو "برادوی" (یکی از معروفترین مجموعه تأترهای دنیا که در خیابانی به همین نام در "نیویورک" هستش) یه نقش اجرا میکنه. در همین سن تو یه فیلم تلویزیونی هم بازی کرده.
سال 1992 تو یه تصادف، با موتورسیکلت بر فراز ماشینها به پرواز درمیاد و تو پیادهرو به زمین گرم میخوره. بر اثر این حادثه پاهاش دربوداغون میشه جوری که بهبودیش چندین ماه طول میکشه.
برای بازی در فیلم "پیانیست" زدن قطعات "چوپین" (آهنگساز لهستانی) با پیانو رو یاد میگیره و حدود 13.5 کیلو از وزنش رو کم میکنه (احتمالاً مغز استخوانش رو کشیدن چون این بابا همینجوریش هم مثل چوبخشک میمونه و چربیای برای آب کردن نداره.). "آدرین برودی" به خاطر این فیلم زار و زندگیش (ماشین و آپارتمانش) رو ول میکنه چون درمورد یهودیان ِ لهستانی (از جمله پدر خودش) که زمان جنگ دهنشون آسفالت شده بوده احساس مسئولیت میکرده.
تنها بازیگر امریکایی هستش که جایزۀ "سزار" (مشابه فرانسوی ِ نخود شده از روی جایزۀ "اسکار") رو برنده شده.
"آدرین برودی" از نظر مهارتهای بازیگری با "رابرت دنیرو" و "آل پاچینو" مقایسه میشه.
موقع فیلم برداری فیلم "تابستان ِ سام" بینی ِ "آدرین برودی" میشکنه ولی جراحیش نمیکنه. بینی ِ "آدرین برودی" اون رو از بقیۀ بازیگرها متمایز میکنه.
برای بازی در فیلم "نان و گلهای رز" قرارداد رو بدون خوندن فیلمنامه امضاء کرد چون به گفتۀ خودش به کارگردانی ِ "کِن لوچ" ایمان داره. قبل از شروع فیلم برداری هم برای اینکه بتونه زندگی ِ یه عضو اتحادیه رو خوب درک کنه به صورت مخفیانه و به عنوان یه عضو در جلسات و اجتماعات اتحادیه شرکت میکنه و وقتی بعضیها اون رو میشناسن متقاعدشون میکنه که هویتش رو لو ندن (انصافاً "آدرین برودی" وقتی نقشی رو قبول میکنه تمام توانش رو میذاره تا اون نقش رو به بهترین شکل اجرا کنه و به قول قدیمیها حلال کار میکنه. ایشاالله پولی که میگیره گوشت بشه به تنش هرچند که برای ایفای نقشهای بعدیش دوباره باید این گوشتها رو آب بکنه.).
"آدرین برودی" بازیگر پرکاری نیست و تو انتخاب فیلمنامه دقت زیادی داره ولی چون برای نقشش زحمت زیادی میکشه بد بهش پول نمیدن. به عنوان مثال در سال 2004 بابت بازی تو فیلم "دهکده" مبلغ 2.750.000 دلار دستمزد گرفته (برای یه بازیگر 31 ساله دستمزد خوبی به نظر میرسه).
گفتههای شخصی آدرین برودی
[با اشاره به نقشش در فیلم "پیانیست"]
این فیلم باعث شد من درک بهتری از کمبود، تنهایی و شدت مصیبتی که بسیاری از مردم تو این دنیا تجربه کردن پیدا کنم. این خیلی ارزشمند هستش که تو این سن به همچین فهمی برسی.
من کودکی بدجنس و دیوانه بودم، من تخیلات وحشتناکی داشتم. سعی کردم هرچیزی رو که تجربه کردم به نمایش بذارم. من همیشه یه بازیگر درون خودم داشتم.
من فکر میکنم برای اینکه یه انسان کامل باشی مجبوری که خوبیها و بدیها و همچنین لحظات فوقالعاده و دردناک رو تجربه کنی. نیاز داری با افرادی که هیچ مهربانیای در وجودشون نیست، کسانی که هیچ راه چارهای ندارن (مثل بیخانمانها) و کسانی که از نظر روانی بیمار هستن ملاقات کنی و باید یاد بگیری که با همۀ اونها همدل باشی.
[زمان بازی در فیلم "کینگ کونگ"]
من جلوی یه پردۀ سبز به اینطرف و اونطرف میدوم درحالی که جیغ میکشم: "میمون کجاست؟ میمون کجاست؟"
پدرم بهم میگفت: "15 سال طول میکشه تا یه شبه موفق بشی". برای من این مدت 17 سال و نیم طول کشید.
[درمورد همکاری با "رومن پولانسکی" در فیلم "پیانیست"]
ما درحال فیلم برداری یه صحنه بودیم و اون (رومن پولانسکی) به من گفت: آدرین، لازمه که از ساختمون بالا بری. میخوام که بری روی سقف. ازت میخوام که از پنجره بیای بیرون و آویزون بشی تا اونها ازت فیلم بگیرن. میخوام که سُر بخوری و از ناودون آویزون بشی بعدش هم پرت میشی پائین.
من بهش گفتم: قبلاً کسی سعی کرده این کار رو انجام بده؟
اون گفت: بازیگرهای هالیوودی! زود باش، خودم نشونت میدم، خودم نشونت میدم.
بعدش به سمت ساختمون دوید و در سن 68 سالگی از پنجره اومد بیرون و ازش آویزون شد، رفت روی سقف و از ناودون آویزون شد، پرید روی زمین و لباسهاش رو تمیز کرد و گفت: خوب، یه نفر انجامش داد. حالا نوبت توئه.
[درمورد "رومن پولانسکی"]
اون هیچوقت من رو راحت نمیذاشت. با من مهربون نبود. اون هرگز درمورد کار بیاعتنا نیست. من بزرگ شدم. من قویتر و پرطاقتتر از "رومن" هستم.
[درمورد بردن جایزۀ "اسکار" بهترین بازیگر]
خیلی دلچسب بود. بردن جایزۀ "اسکار" در جوانی. این موضوع به آیندۀ حرفهای من کمک میکنه اما من سعی دارم تا در همون مسیری که قبلاً بودم باقی بمونم.
[درمورد بسته شدن در ژاکت تیمارستان و قرار گرفتن تو کشوی سردخونه تو فیلم "ژاکت"]
اینکه خودت رو در فضایی محدود مثل این پیدا کنی هم از نظر احساسی و هم از نظر فیزیکی وضعیت بحرانیای هستش. من فکر میکردم جالب باشه اما خیلی دردناک بود.
من آدمی نیستم که عمداً متفاوت رفتار کنم فقط به این دلیل که متفاوت باشم. اما چیزهای مشخصی وجود دارن که باید آزادی خودت رو فدای اونها بکنی.
من هرگز نقشی رو به خاطر پول قبول نمیکنم. احساس میکنم که کار اشتباهی هستش. این یه تصمیم حرفهای نیست، کاملاً اشتباه هستش.
[درمورد نقشش تو فیلم "کینگ کونگ"]
همیشه میخواستم تو فیلمی مثل "کینگ کونگ" بازی کنم. این یه نقش فوقالعاده هستش که هر بازیگری به خاطرش میمیره. من سالها دنبال همچین شخصیتی (شخصیت "پیتر جکسون" تو فیلم "کینگ کونگ") بودم ولی پیدا کردن این نوع شخصیتها سخت هستش.
اونها من رو با "آل پاچینو" مقایسه میکنن. من به خاطر این قیاس ممنونم اما واقعاً ترجیح میدم "اولین آدرین برودی" باشم تا یه "آل پاچینوی جدید".
همهچیز سختتر از اونی هستش که تصور میکنین، موفقیت هم همینطور هستش. ممکنه فکر کنین مشهور بودن خیلی جذاب هستش اما اگه تمام مدت زیرنظر بقیه باشین چی کار میکنین؟
فکر نمیکنم قبل از اینکه یه "اسکار" بگیرم (فکر نکنم نیازی باشه که توضیح بدم اینجا هنوز "اسکار" نگرفته بوده) کسی من رو به عنوان یه قهرمان بشناسه. مطمئن نیستم که مردم به خاطر نقش "پیتر جکسون" (نقش "آدرین برودی" در فیلم "کینگ کونگ") درمورد من چنین نظری داشته باشن.
من عاشق این هستم که پول زیادی از بازیگری به دست بیارم، من عاشق این هستم که تو یه آپارتمان سطح پائین زندگی نکنم، من عاشق این هستم که چیزهای قشنگ داشته باشم و ماشینهای جدید بخرم ولی برام زجرآور هستش که یه نقش ِ بد رو بازی کنم. احساس میکنی که داری به همه دروغ میگی. ارزشش رو نداره.
من با پول کمی بزرگ شدم و والدینم حتی با کمتر از اون بزرگ شدن. این مسئله باعث شد که من توی مسیر (یحتمل منظورش مسیر پیشرفت هستش) باقی بمونم.
شما به عنوان یه بازیگر شهرت کمی به دست میارین و ناگهان مردم نظر شما رو درمورد سیاستهای جهانی و اینکه چرا ما در "عراق" هستیم میپرسن. چرا نظر من از بقیه معتبرتر هستش؟ نظر من نباید فقط به این دلیل که الان مشهور هستم بیشتر به حساب بیاد.
[وقتی بهش لقب "آل پاچینوی جوان" رو دادن]
من "آدرین برودی ِ جوان" هستم، ممنون.
چیزی که من رو تو کارم هدایت میکنه اینه که هرچه بیشتر نامتعارف (آزاد از قیود و رسوم و قراردادها) باشم. کارهایی رو انجام بدم که فکر میکنم خاص هستن. شما میتونین به راحتی مشهور بشین و به تباهی کشیده بشین. من فقط میخوام کار کنم و با کارهام خودم رو غافلگیر کنم.
تموم گشت.
۱ نظر:
دیدم اون فیلم به دنبال خوشبحتی رو و خیلی هم دوسش داشتم. درباره اون مطلب حجاب هم چی بگم اخه؟ اینا با همین قضیه می خوان بگن که دیدی دیدی اونجا هم ازاد نیستند و ما خیلی ازادیم. انگار .......... ولش کن .فیلم بعدی چیه؟
ارسال یک نظر