کسب درآمدی مناسب و راحت از طریق اس ام اس

تبلیغات پیامکی

دانستنی‌های فیلم ژاکت


قبل از اینکه "آدرین برودی" نقش "جک استارکس" رو قبول کنه 2 نفر دیگه ("مارک والبرگ" و "کولین فارل") برای این نقش درنظر گرفته شده بودن اما بالاخره نقش رو به "آدرین برودی" دادن. انصافاً هم "آدرین برودی" نقش آدم‌های بدبخت ِ فلک‌زدۀ ذلیل‌مُرده رو خوب بازی میکنه. حتماً بازی "آدرین برودی" تو فیلم "پیانیست" رو دیدین. ندیدین؟ خوب ببینین.

"آدرین برودی" برای بازی تو فیلم "ژاکت" و اینکه بتونه نقش "جک استارکس" رو خوب دربیاره یه سری جلسات رو تو یه مخزن ایزولاسیون (چون کلمۀ مناسب پیدا نکردم این دفعه زبان "انگلیسی" و "فرانسوی" رو پاس داشتم) گذرونده، یه مدت رفته تو زندان مونده و برای ایفای نقش به عنوان یه سرباز قدیمی رژیم پروتئین گرفته (البته برای بازیگر شدن راه‌های ساده‌تری هم هست. مثلاً اگه موهات شهلا باشه و بَر و روی خوبی هم داشته باشی حتماً موفق میشی. راه دیگه‌اش هم اینه که بگردی تو فک‌وفامیل یا دوست‌وآشنا یه آدم سینمایی پیدا کنی بعد از طریق مامانت با مامانش ارتباط برقرار کنی و مجبورش کنی که نقش اول فیلم‌هاش رو بده به تو.).

"کیرا نایتلی" (بی‌تربیت حرف "ک" کسره داره چون درست معلوم نمی‌شد کسره‌اش رو نذاشتم.) برای تست دادن تو فیلم "ژاکت" مستقیم از سر صحنۀ فیلم برداری فیلم "شاه آرتور" میاد.

فیلم "ژاکت" در کشورهای "اسکاتلند" (صحنه‌های بیمارستان روانی) و "کانادا" (بقیۀ صحنه‌ها) فیلم برداری شده. صحنه‌های بیمارستان روانی در یه تیمارستان قدیمی متروکه در "اسکاتلند" فیلم برداری شده. بعد از فیلم "ژاکت"، فیلم سازهای دیگه‌ای هم خواستن که اونجا فیلم برداری انجام بدن ولی به دلیل انجام تعمیرات و توسعۀ ساختمان اجازۀ این کار داده نشد اما این تعمیرات انجام نشد که نشد.
ساختمان تیمارستان هنوز هم سر جاش هستش و الان یه عده روانی‌تر از مریض‌های قبلی این تیمارستان میرن اونجا تا به گفتۀ خودشون روح بیماران این تیمارستان رو شکار کنن چون اعتقاد دارن روح مریض‌ها از اونجا به عنوان ییلاق استفاده میکنن.

صحنه هایی که "آدرین برودی" رو داخل کشوی سردخونه نشون میده واقعی هستن (مثل اینکه کارگردان فیلم "ژاکت" از طرفداران "ابراهیم حاتمی‌کیا" هستش که معمولاً فیلم برداری فیلم‌هاش رو تو لوکیشن‌های 1متر در 1متر و 20سانت انجام میده).
"آدرین برودی" از کارگردان فیلم خواسته حتی زمانی که فیلم برداری انجام نمیشه اون رو توی کشو حبس کنن تا بتونه کاملاً احساس ترس و ناامیدی‌ای که شخصیت "جک استارکس" توی کشو داره رو حس کنه (چند وقت پیش تلویزیون پشت صحنۀ فیلم "اخراجی"ها رو نشون میداد. یکی از بازیگرهای این فیلم که تو سینمای کشور جزو بازیگرهای محبوب محسوب (اینجای متن "جناس" نمیدونم چی‌چی داره) میشن (البته از نوع مو شهلایی‌ش) تو یه صحنه از فیلم اظهار فرمودن "ای بابا همه جامون خاکی شد". من حقیقتاً از ایشون عذر میخوام که بر ساحت مقدس‌شون گرد و غبار نشست.).

ظاهراً صحنه‌های عشقولانه بین "آدرین برودی" و "کیرا نایتلی" تو فیلم "ژاکت" بیشتر از این حرف‌ها بوده ولی چون تست فیلم بین بیننده‌های امریکایی نشون داده که بیننده‌ها این صحنه‌ها رو (چون بازیگرها توش لخت و پتی هستن) دوست ندارن موقع تدوین حذف شدن.
به نظر من که همون چند ثانیه هم زیادی بود چون خیلی با فضای فیلم هماهنگ نبود و فقط یه بهونه به دست "جک" داد تا دوباره برگرده پیش "جکی" (خدائیش این رو دیگه بلدم. "جک" و "جکی" جناس افزایشی دارن.).

برای این فیلم 3 تا پایان دیگه هم ساخته شده بود.
آخر اولیش بعدازاینکه همه‌چیز به خوبی و خوشی تموم میشه ییهو صدای دکتر "بکر" میاد که میگه "جک صدای من رو میشنوی؟" و "جک" چشم‌هاش رو باز میکنه و با دیدن دکتر "بکر" جیغ میکشه و فیلم تموم میشه. نمیدونم چرا ولی من همیشه دوست دارم آخر فیلم خوب تموم نشه.
آخر دومیش هم همونجوری تموم میشه اما بعدش "جک" رو توی بیمارستان صحرائی ارتش میبینیم که مُرده و یه پرستار چشم‌های "جک" رو میبنده. انصافاً اینطوری خیلی فیلم چیزماتیک میشد.
آخر آخریش هم مثل آخر دومیش می‌مونه با این تفاوت که کسی چشم‌های "جک" رو نمیبنده. اینطوری هم قضیۀ چیزماتیکیسم رعایت میشد ولی حداقل بیننده یه خورده هم به این فکر میکرد که "جک" بالاخره مُرد یا نه؟

ایدۀ اصلی درمورد اینکه یه نفر به وسیلۀ ژاکت مخصوص بیماران روانی در زمان سفر کنه توسط "جک لندن" (نویسندۀ امریکایی که اطفال هم باهاش آشنا هستن و نیازی به معرفی نداره) در رمانی با همین اسم (ژاکت - 1915) مطرح شد که البته "جک لندن" هم رمانش رو براساس گفته‌های فردی به نام "اِد مورل" نوشته (البته "اِد مورل" گفته تو زندان "سن کوئنتین" دیده که از این ژاکت استفاده میکنن). این ایده توسط یه فیلمنامه‌نویس ایرانی – امریکایی به نام "معصومه تاج الدین" (تو "تهران" متولد شده) برای سینما تبدیل به متن فیلمنامه شد.

بین صحنه‌های حذف شدۀ فیلم یه تصویری دیدم که حیف بود اگه نمی‌دیدین. پس بدیدیدین (اگه تونستیدین بخوندیدین جایزه میدین).

انصافاً کل قضیۀ فیلم تو این تصویر دیده میشه. مغز "جک" که پیچ خورده و حالت پیچ‌خوردگی شبیه جای گلوله هستش.

ممکنه موقع دیدن فیلم برای شما هم یه سری سؤال پیش اومده باشه. 2 تا از اصلی‌ترین سؤالات این‌هاست:
- چرا "جک" که مثل آب خوردن به آینده می‌رفت و برمی‌گشت به این وسیله جلوی مرگ خودش رو نگرفت؟
جدای از اینکه "جک" آدم بامرامی بود و نمی‌خواست با این کار ماتحت بقیه رو بسوزونه باید به این نکته توجه کنیم که "جک" دلش میخواست این کار رو بکنه و خودش رو هم به در و دیوار کوبید تا علت مرگ خودش رو پیدا کنه و از اون جلوگیری کنه ولی هیچکس بهش نگفت "جک استارکس" چطور مُرده (احتمالاً از روی حسادت).
- آیا پسرعراقی (کسی که مغز "جک" رو خالی کرد تو فرقون) و "بابک" (پسر ِ دوستِ دکتر "لارنسون") یه نفر هستن؟
چیزی که واضحه هر دو نقش رو یه نفر بازی کرده. از کارگردان همچین فیلمی هم بعید هستش که برای 2 تا نقش متفاوت از یه نفر استفاده کنه. پس به احتمال قوی کارگردان از این حرکت منظور خاصی داشته. ممکنه میخواسته "جک" رو آدم آخر معرفت نشون بده که جون قاتل خودش رو هم نجات داده.

تموم گشت.

۱ نظر:

Neoelia گفت...

بازم هم سلام
ممنون كه به من سر زدي
(البته هر سلامي را عليكيست)
راستي اين فابل تحمل تر ( و تعمل ) از وطلب قبلی فيلم ژاكت بود
من كه از اين فيلم خيلي خوشم اومد چون در بيشتر بخاطر معنا گرا بودنش

بازم سر ميزنم. موفق باشی