کیت الیزابت وینسلت (بازیگر)
متولد 5 / اکتبر / 1975 (13 / مهر / 1354) – انگلستان
نقش "گینس پالترو" در فیلم "شکسپیر عاشق" و نقش "جودی فاستر" در فیلم "آنا و پادشاه" بهش پیشنهاد شده که رد کرده.
"کیت وینسلت" بازیگری رو از 11 سالگی و دوران مدرسه شروع کرده (اینجوری باشه منم تو مدرسه نقش معروف "مُراد برقی" رو بازی کردم).
"کیت وینسلت" از 21 تا 32 سالگیش 5 بار نامزد "اسکار" شده (میدونم همهتون ترک برداشتین ولی واقعیت داره).
سال 1996 در سن 21 سالگی برای فیلم "احساس و حساسیت"
سال 1998 در سن 23 سالگی برای فیلم "تایتانیک"
سال 2002 در سن 27 سالگی برای فیلم "آیریش"
سال 2005 در سن 30 سالگی برای فیلم "تابش ابدی ذهن پاک"
سال 2007 در سن 32 سالگی برای فیلم "بچه کوچولوها"
درواقع "کیت وینسلت" جوانترین هنرپیشهای هستش که به این حدّنصاب رسیده.
"کیت وینسلت" اولین شغل بازیگریش (یعنی بازیای که بابتش پول گرفته) رقصیدن با "هیولای شیرین" تو یه آگهی مربوط به کارخونۀ تولید شکر بوده.
"کیت وینسلت" سال 1996 از طرف مجلۀ "مردم" جزو زیباترین مردم جهان (50 نفر برتر) انتخاب شد (افتخار سرزمین "پارس" نفر اول این لیست هستش!؟!).
بعد از اولین موفقیتش تو فیلم "مخلوقات آسمانی" (1994) یه منتقد پیشبینی میکنه که شخصیت "کیت وینسلت" تو این فیلم برای همیشه باهاش میمونه و اون هرگز تبدیل به یه ستارۀ بزرگ سینما نمیشه (قضاوت درمورد این حرف رو به کارشناسان برنامۀ "نود" واگذار میکنم و از هرگونه اظهارنظر خودداری میورزم).
"کیت وینسلت" سال 2001 برای فیلم "سرود کریسمس" یه سری آهنگ میخونه که همون سال بین 10 آهنگ برتر "بریتانیا" 6مین رتبه رو کسب میکنه. "کیت وینسلت" تو 4 تا فیلم دیگه هم آواز خونده.
نکتۀ آموزشی: معمولاً آهنگهایی که درطول نمایش یه فیلم شنیده میشه به عنوان یه آلبوم منتشر میشه که بهش میگن "Soundtracks".
نکتۀ تبلیغی: اگه دوست دارین آهنگ فیلم های محبوبتون رو گوش بدین اون بغل یه لینک هستش که شما رو به قسمت آهنگ فیلم ها در سایت "IMDB" میبره.
"کیت وینسلت" و شویَش (همون شوهر خودمونی هستش) "سام مِندس" (البته شوی فعلیش تا بعد که ببینیم چه شود) یه خونۀ 3 میلیون دلاری تو "لندن" و یه خونه هم تو "نیویورک" (قیمتش رو یادم رفت بپرسم. ایشاالله این دفعه که دیدمش میپرسم بهتون میگم.) دارن.
راجع به این دو کبوترعاشق بگم که سال 2003 و در یک آخرهفته با یه مراسم خصوصی عروسی کردن و جفتشون تو یه بیمارستان متولد شدن.
"کیت وینسلت" ترجیح میده به جای کفشهای معمولی چکمه بپوشه چون این حس رو بهش میده که پاهاش روی زمین محکمتر هستن (چه حرفها!).
اولین نمایش فیلم "تایتانیک" رو ازدست داد چون تو مراسم تدفین دوست نزدیک و دوستپسر سابقش "استیفن تردره" شرکت کرده بود.
ایفای نقش ِ "کیت وینسلت" در فیلم "تابش ابدی ذهن پاک" در نقش "کلمنتاین" به عنوان 81مین ایفای نقش در تاریخ سینما انتخاب شده.
"کیت وینسلت" با "لئوناردو دی کاپریو" رفیق جونجونی هستن (دلیلش رو هم خودتون میتونین حدس بزنین. فقط همین قدر بگم که شروع رفاقتشون با غرق یه کشتی غولپیکر و کلی از مسافرهاش همراه بود. خدا آخرش رو به خیر کنه.) جوری که بچههاش "دی کاپریو" رو "دایی لئو" صدا میکنن.
وقتی که "کیت وینسلت" درحال مصاحبه با برنامۀ "صبح بخیر امریکا" (معلوم شد اسم برنامۀ صبحگاهی شبکۀ یک از کجا نخود شده بود) بوده یه کلیپ تبلیغاتی از "کیت وینسلت" پخش میشه که مربوط به یه کارخونۀ تولید شکر بوده. دستاندرکاران برنامه فکر کردن که "کیت وینسلت" رو غافلگیر کردن منتها دختر توی کلیپ یه نفر دیگه بوده. "کیت وینسلت" هم برای اینکه محقق ِ برنامه ضایع نشه و از کار اخراجش نکنن صدای قضیه رو در نمیاره. بعداً رسانهها به خاطر این ازخودگذشتگی، "کیت وینسلت" رو مورد ستایش قرار دادن.
خودش میگه نقشی که در فیلم "تابش ابدی ذهن پاک" داشته بازی ِ محبوبش هستش.
مثل اینکه تو فرنگ "شبدر" و "یونجه" غذای محبوبه. "کیت وینسلت" هم گیاهخوار هستش.
یه سری مطالب بسیارمهم راجع به "کیت وینسلت" هست که اگه ندونین نادان از دنیا رخت برمیبندین (درست صحبت کن! به جای فحش دادن بقیۀ متن رو بخون تا این قضیه شامل حال تو نشه.).
بین دوستاش 2 تا لقب داره یکی "رز انگلیسی" اون یکی هم "کیت کـُر...ت".
وزن دخترش (میا (یه اسم ایتالیایی)) موقع تولد 8 پوند و 9 اونس و وزن پسرش (جو) موقع تولد 7 پوند و 13 اونس بوده. ضمناً "جو" به صورت طبیعی به دنیا اومده اما "میا" با سزارین متولد شده.
پاهای بزرگی داره و کفش شمارۀ 11 میپوشه (تعجب نکنین شمارۀ 11 تو "ایران" اندازۀ پای بچهست، اونجا سایزبندیشون فرق میکنه.).
سال 1996 اندازۀ سیـ...ـههاش 34 بوده.
اولین صحنۀ بوسدار "کیت وینسلت" تو فیلم "مخلوقات آسمانی" (1994) بوده.
خدائیش الان حس نمیکنین که از جهل رهایی یافتین؟
"کیت وینسلت" جزو گداگوریهای سینما حساب میشه. انصافاً سال 2004 با گوجۀ کیلویی 2.000 تومن و برنج کیلویی 5.000 تومن میشه با دستمزد 6.000.000 یورویی زندگی کرد؟ تازه دستمزد بقیه فیلم هاش از این هم کمتره.
"به دنبال هیچ کجا" سال 2004 مبلغ 6.000.000 یورو
"معما" سال 2001 مبلغ 300.000 یورو
"پرهای پرنده" سال 2000 مبلغ 450.000 یورو
"دود مقدس" سال 1999 مبلغ 360.000 یورو
"تایتانیک" سال 1997 مبلغ 2.000.000 دلار
گفتههای شخصی کیت وینسلت
[درمورد فیلم "مخلوقات آسمانی" (1994)]
یادم میاد اون موقعها به خاطر بیپولی تو یه اغذیهفروشی به صورت نیمهوقت کار میکردم و داشتم ساندویچ درست میکردم که بهم زنگ زدن و گفتن برای فیلم انتخاب شدم. بغضم ترکید و مجبور شدم برم خونه چون نمیتونستم خودم رو کنترل کنم. فوقالعاده بود.
این برای من خیلی مهمه که بگم انگلیسی هستم و چون تو یه فیلم بزرگ بازی کردم دلیل نمیشه که نخوام تو صنعت فوقالعادۀ فیلم سازی "انگلیس" فعالیت کنم.
[درمورد ازدواجش با "سام مِندس"]
ما برنامهای برای این کار نداشتیم اما فکر کردیم ایدۀ خوبیه پس این کار رو کردیم.
از 14-13 سالگی به بعد همیشه حس میکردم مسنتر از سن واقعیام هستم.
قبل از "کریسمس" روی یه لاستیک نشسته بودم که یه دختربچه اومد طرفم و...
گفت: تو "کیت وینسلت" هستی؟
من گفتم: خوب، آره. خودم هستم.
اون گفت: این لاستیک مال تو هستش؟
من گفتم: آره.
اون گفت: تو یه ماشین بزرگ نداری تا باهاش اینطرف و اونطرف بری؟
من گفتم: نه.
اون از اینکه من تمام مدت با یه ماشین ِ بزرگ و برّاق اینطرف و اونطرف نمیرم کاملاً گیج شده بود. خیلی خندهدار هستش.
امکان نداره که ما (منظور خودش و آقاشون "سام مِندس") "انگلیس" رو ترک کنیم. اگه لازم باشه به "نیویورک" میریم و اونجا زندگی میکنیم اما ترجیح میدیم که تو انگلیس" باشیم. من آدم جاهطلبی هستم به خاطرش هم حاضرم هرجایی برم و زندگی کنم اما خونۀ من همیشه "انگلیس" خواهد بود.
تو زندگی چیزهای بیشتری از "استخوانبندی لپها" وجود داره.
زندگی کوتاهه و اینجاست تا ازش استفاده کنیم.
عاشق ِ کسی بودن یعنی آزادش بذاری و اجازه بدی بره.
من بچۀ خودسر،مصمم و احساساتیای بودم. وقتی میخواستم کاری رو انجام بدم چیزی نمیتونست جلوی من رو بگیره.
[درمورد مراسم "اسکار" سال 1996]
مامان و بابا و من یه جوری راه میرفتیم که انگار تو "بورلی هیلز" داریم قد میزنیم (البته خود "کیت وینسلت" عبارت "یورتمه رفتن" رو استفاده کرده). از ماشین پیاده شدیم. مامان پا گذاشت روی لباس من و من گفتم: "مامان، مامان" (عجب حرفی زدی! جون تو خرابم کردی.).
این احمقانهست که من مشهورم ولی نمیتونم از این قضیه انرژی بگیرم.
وقتی تو "هالیوود" کار میکنی اگه دائم درحال یادگرفتن و رشدکردن نباشی هیچ شانسی برای موفقیت نداری.
ازنظر من به "جولیا رابرتس" میشه گفت یه ستارۀ سینما. وقتی مردم به من میگن ستارۀ سینما دارن تعارف میکنن ولی به هرحال این مسأله برای من مسئولیت میاره.
تموم گشت.
۳ نظر:
داداش یوااااااش!
وایستا قبلیا رو بخونیم!
به پروردگار وبلاگ نویس ها ایمان آور
http://blogodism.blogspot.com
یک : خیلی خیلی بامزه می نویسی دیما: کیت وینسلت رو دوست دارم سیما: از فیلم های ترسناک مثل ژاکت می ترسم (خوب باید ترسید دیگه اما من نمیبینم) چهارما: اگه فیلم دوست داری برو once رو ببین که از زیبایی اشک در چشمات حلقه میزنه فیلم the child هم بد نیست البته اینا هیچ کدوم فیلمهای هالیوودی نیست . همین و در اخر ماچ خواهر برادری
ارسال یک نظر