کسب درآمدی مناسب و راحت از طریق اس ام اس

تبلیغات پیامکی

بن کینگزلی گرافی


کریشنا بانجی با اسم هنری بن کینگزلی (بازیگر)
متولد 31 / دسامبر / 1943 (9 / دی / 1322) - انگلستان

"بن کینگزلی" پسر یه پزشک عمومی هستش و یا به عبارت دیگر پدر "بن کینگزلی" یه پزشک عمومی هستش (به چند حالت دیگه هم میتونستم بگم که در این مقال نگنجید).

اسم اصلی "بن کینگزلی" درحقیقت "کریشنا بانجی" هستش. "کریشنا بانجی" اسم هنری "بن کینگزلی" رو از اسم مستعار پدربزرگش یعنی "کلوو کینگ" گرفته. پدربزرگ "بن کینگزلی" یا "کریشنا بانجی" توی "تانزانیا" تاجر ادویه بوده (حالا اگه گفتی بالاخره اسم "بن کینگزلی" چیه؟ آفرین! "کریشنا بانجی" هستش.).

وضعیت اصل و نسب این بابا از اسمش (که آخرشم نفهمیدیم کدومه!؟! شاید بهتره صداش کنیم "بن کریشنا کینگزلی بانجی" تا کسی دلخور نشه.) هم پیچیده‌تره. من حرفی نمیزنم خودتون قضاوت کنین.
"بن کینگزلی" نیمه هندی / نیمه انگلیسی هستش. حالا بگو چطور؟
پدرش "رحیم چولا هارجی بانجی" یه پزشک هندی‌الاصل هستش که توی "کنیا" متولد شده درحالی که مادرش "آنا لینا مری بانجی" یه مدل لباس با اصلیت یهودی - اروپایی هستش که توی "انگلستان" متولد شده.
ضمناً خانوادۀ پدری "بن کینگزلی" اهل ایالت "گجرات" کشور "هندوستان" هستن. یعنی همون ایالتی که "ماهاتما گاندی" هم اهل اونجا بود.

سال 1966 "بن کینگزلی" با یه گروه موسیقی برای ساخت آلبومی به نام "یه روز عجیب" همکاری کرد. "بن کینگزلی" جدای از نوشتن آهنگ و زدن گیتار یه جاهایی دوستان رو هم به فیض رسوند (فکر بد نکنین! منظورم اینه که آواز خوند.). همه بهش پیشنهاد میکنن که کار موسیقی رو ادامه بده وگرنه بقیۀ عمرش رو حسرت میخوره. ولی "بن کینگزلی" که جوون بوده و خام و کله‌اش بوی "مک دونالدز" میداده به حرفشون گوش نمیده و تصمیم میگیره حرفۀ بازیگری رو ادامه بده.

"بن کینگزلی" سال 2001 با دست توانای ملکه "الیزابت دوم" به درجۀ رفیع شوالیه نائل شده. درحقیقت ایشون رو باید "سر بن کینگزلی" (یا بهتره بگم "سر بن کریشنا کینگزلی بانجی") صدا کنیم.

"بن کینگزلی" در طول عمر پربرکتش 4 بار ازدواج کرده که آخریش سال 2007 بوده (فکر کنم یه چیزی زیر سر "بن کینگزلی" مونده باشه که تا این سن هنوز زیر سرش بلند مونده).

"بن کینگزلی" در سال‌های 2005 و 2006 نامزد دریافت جایزۀ بدترین بازیگر نقش مکمل برای بازی در فیلم های "پرندگان طوفان" (2005) و "صدای طوفان" (2006) شد (علت ناکامی‌های "بن کینگزلی" کشف شد. طوفان.) که با وجود تلاش بسیار موفق به دریافت این جایزه نشد. اما "بن کینگزلی" ناامید نشد و بر تلاش خود افزود تا بالاخره در سال 2007 به این افتخار دست پیدا کرد (اینجاست که به حرف دوستان و آشنایان "بن کینگزلی" میرسیم که حق داشتن بهش اخطار کنن ممکنه بقیۀ عمرش رو با حسرت بگذرونه).

"بن کینگزلی" سال 1998 رئیس هیئت داوران جشنوارۀ بین‌المللی فیلم "برلین" بود.

برای نقش "افریم" توی فیلم "مونیخ" انتخاب شده بود که به دلیل تداخل برنامه‌هاش این نقش رو رد میکنه (مطمئناً الان به خاطر رد کردن این نقش هم داره حسرت میخوره. خیلی بازیگر درجۀ یکی هستش، کلاس هم میذاره.).

سال 2006 ایفای نقشش توی فیلم "حیوان سکـ...ـی" (2000) در نقش "دُن لوگان" از طرف مجلۀ "پرمیر" رتبۀ 97 لیست برترین اجراهای تاریخ سینما رو بدست آورد (چه عجب! بالاخره داداشمون یه حرکتی کرد.).

3 تا از فیلم های "بن کینگزلی" توی لیست 100 فیلم تأثیرگذار تاریخ سینما از دید مؤسسۀ فیلم امریکا قرار دارن (نه بابا! کم کم داره راه میوفته.).
فیلم "جستجو برای بابی فیشر" (1993) در رتبۀ 96
فیلم "گاندی" (1982) در رتبۀ 29
فیلم "فهرست شیندلر" (1993) در رتبۀ 3

"بن کینگزلی" یکی از 8 بازیگر آسیایی‌الاصلی هستش که نامزد دریافت جایزۀ "اسکار" شده و بعد از "میوشی یومیکی" دومین بازیگر آسیایی‌الاصلی هستش که این جایزه رو برده.

"بن کینگزلی" سال 2008 از دانشگاه "هال" دکترای افتخاری ادبیات دریافت کرد.


گفته‌های شخصی بن کینگزلی

با یه روش ایده‌آل و در یه دنیای ایده‌آل من و کارگردان یک نفر هستیم. همونطور که شما به درستی گفتین در یک دنیای ایده‌آل مرز بین آسمان و دریا مشخص نیست. موقع کار با "اسپیلبرگ" توی فیلم "فهرست شیندلر" من احساس میکردم که من و اون یه روح هستیم در 2 بدن (بیچاره! آدمی که حرف بزرگترش رو گوش نده و بقیۀ عمرش رو حسرت بخوره اینجوری میشه دیگه! چیزی نیست خوب میشی.).

[وقتی برای بازی توی فیلم "گاندی" (1982) برندۀ جایزۀ "اسکار" شد]
اگه میدونستم که برنده میشم مثل پیشخدمت‌ها لباس نمی‌پوشیدم.

به عنوان یه بازیگر شما استقلالی ندارین مگر اینکه برای گرسنگی کشیدن آمادگی داشته باشین.

خوشبختانه هرچی توی این تجارت جلو میرم انتخاب‌های درست‌تری انجام میدم (آره جون خودت! تو که راست میگی!؟!). میتونم از فیلمنامه یا اولین جلسۀ فیلم متوجه بشم که یه فیلم خوبه یا بد (خدا رحم کرده که به این قابلیت دست پیدا کردی).

همۀ نویسندگان بزرگ شخصیت‌های داستان‌شون رو بر پایۀ رفتار یه انسان حقیقی میسازن (نگو که میخوای فیلمنامه هم بنویسی!؟!).

نقش اصلی فیلمی به کارگردانی "دیکی (ریچارد) اتنبرو" بودن (منظورش فیلم "گاندی" هستش) به انسان قدرت میده. فقط مجبوری به شدت مراقب باشی که چطور از این قدرت استفاده میکنی.

خیلی دوست دارم فیلم کمدی بازی کنم.

[درمورد هولوکاست]
مثل یه هیولای بزرگ و درشت هیکل هستش که وسط تاریخ ما نشسته و از جاش تکون نمیخوره (انصافاً این جمله‌اش آخرت ایهام هستش. یه خورده فکر کنین.).

تموم گشت.

۵ نظر:

سترون گفت...

مثل همیشه باحال بود. اما از همه جالبناک تر همین اصل و نصبش بود!!! طرف بین لقاره ایه!!!

شاید روزی راست بگویم گفت...

اوووه این خودش 41 سال از من بزرگتره . تازه بابای این دکتر بوده ؟! اون زمانا مگه دکترم بوده ؟!

سارا گفت...

چقدر هم شبیه هندی هاست!!!!!!

بچه که بودم توی منطقه ای که ما زندگی می کردیم، یادمه دکتر درمانگاه، هندی بود. الان ولی خودکفا هستیم. اون موقع هند، دکتر صادر می کرد. حتما بابای اینم، صادر به کنیا شده بوده!!!!

عسل گفت...

سلام خوبی دیگه به ما سر نمی زنی من آ÷م خوشحال می شم بهم سر بزنی

منتظرتم

Unknown گفت...

 . آیت‌الله منتظری پدر انقلاب مقدّس  اسلامی فرمودند:
استقلال یعنی زیر یوغ خارجی نباشیم و آزادی یعنی مردم در اظهار عقیده و بیان آزاد باشند. نه این‌که به محض ابراز نظر مخالفی، کار به زندان و حبس
چقدر ناراحت کننده است که اشخاصی‌که سی‌سال پیش فریاد می‌زدند استقلال،آزادی، جمهوری اسلامی  همان اشخاصی‌هستند که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را از بین بردند. انشا‌الله خداوند به اینها میفهماند که معانی این  شعارها که دوباره این روزها میشنویم چی‌هست. همین شعار‌هایی‌که انقلاب عزیز اسلامی ما را سی‌ساله پیش به دنیا آورد.