قرار بوده "تام کروز" نقش "جان نش" رو بازی کنه. احتمالاً در اون صورت آخر فیلم در یه صحنۀ به یاد موندنی درحالی که یه سری کفتر در پسزمینه دارن میپرن (اشاره به فیلم عملیات غیرممکن) "تام کروز" نقابش رو برمیداره و تماشاگر در عین ناباوری میفهمه که رفته تو پاچهاش و این بابا "بروس ویلیس" بوده.
برای فیلم برداری صحنۀ اهداء جایزۀ "نوبل" (به جز صحنۀ داخل لابی) که کمتر از 3 دقیقه طول کشید حدود 8 ساعت زمان صرف چیدن دکور، گریم بازیگرها و ... شده است.
زمانی که اولین بار "جان" آقای "پارچر" رو میبینه اون رو با عنوان "برادربزرگ – Big Brother" نام میبره. این عنوان برمیگرده به یه شاهکار ادبی به نام "1984" نوشتۀ نابغهای به نام "جورج ارول". شمارۀ اتاق "جان" هم 101 هست که ارجاع دیگهایست به همین کتاب (اتاقی که توی اون باید بین عشق و ترس یکی رو انتخاب کنی و سالم بیرون اومدن ازش کار حضرت بلقیس هستش). "جان" در سال 1948 در مؤسسۀ "ویلر" پذیرفته میشه که سال نوشته شدن کتاب "1984" هستش، هرچند کتاب سال بعد چاپ شد.
یکی از دوستان مطلب جالبی درمورد کتاب "1984" و نویسندۀ اون "جورج ارول" در وبلاگش نوشته که توصیه میکنم علاوه بر خوندن خود کتاب این مطلب رو هم یه نگاهی بندازین.
اینم لینکش: 1984
راستی حالا که تا اونجا میرین این مطلب رو هم راجع به انواع داستان بخونین:
تفاوت داستانهای گریز و داستانهای معناگرا
وقتی مأموران بیمارستان "جان" رو بیرون از سالن میگیرن پرستار سمت راستی پسر واقعی "جان نش" هستش.
زمانی که "راسل کرو" "جان نش" واقعی رو ملاقات میکنه 15 دقیقه طول میکشه تا "جان" تصمیم بگیره که چای بخوره یا قهوه. از این اتفاق در فیلم هم استفاده شده (دیگه روت رو زیاد نکن یه چیزی رو هم خودت بگرد پیدا کن).
قرار بوده "سلما هایک" نقش "آلیشیا" رو به جای "جنیفر کانلّی" بازی کنه چون "آلیشیا" اصلیت السالوادوری داره.
با وجود اینکه داستان از زندگی "جان نش" الهام گرفته شده ولی یه سری واقعیتها عمداً از قلم افتاده. از جمله اینکه "جان" چندین بار ازدواج کرده. تازه قبل از این، چندین حرکت بیناموسی هم زده (با جنس موافق و مخالف) و در 20 سالگی یه دانه بچۀ بیناموسیزاده هم قالب زده. سازندگان فیلم میخواستن اینها رو هم تو فیلم نشون بدن و عصمت این بدبخت رو به باد بدن ولی ترسیدن که ملت همجنسبازی رو با کاهش تختۀ مخ "جان" ارتباط بدن به همین خاطر بیخیال شدن.
"تئوری بازی" که "جان نش" بیشترین شهرتش رو به خاطر اون کسب کرده با همکاری 2 نفر دیگه (یه دانشمند مجاری که پایهگذار این تئوری بوده و یه دانشمند اتریشی) به وجود اومده.
"فرضیۀ ریمن" که در فیلم به آن اشاره شده یک مشکل معروف در ریاضیات هست که 150 ساله حل نشده و برای حل آن 1.000.000 دلار جایزه تعیین کردن (چی کار داری کی تعیین کرده؟ هر وقت حلش کردی بیا من جایزه رو بهت میدم!).
تموم گشت.
برای فیلم برداری صحنۀ اهداء جایزۀ "نوبل" (به جز صحنۀ داخل لابی) که کمتر از 3 دقیقه طول کشید حدود 8 ساعت زمان صرف چیدن دکور، گریم بازیگرها و ... شده است.
زمانی که اولین بار "جان" آقای "پارچر" رو میبینه اون رو با عنوان "برادربزرگ – Big Brother" نام میبره. این عنوان برمیگرده به یه شاهکار ادبی به نام "1984" نوشتۀ نابغهای به نام "جورج ارول". شمارۀ اتاق "جان" هم 101 هست که ارجاع دیگهایست به همین کتاب (اتاقی که توی اون باید بین عشق و ترس یکی رو انتخاب کنی و سالم بیرون اومدن ازش کار حضرت بلقیس هستش). "جان" در سال 1948 در مؤسسۀ "ویلر" پذیرفته میشه که سال نوشته شدن کتاب "1984" هستش، هرچند کتاب سال بعد چاپ شد.
یکی از دوستان مطلب جالبی درمورد کتاب "1984" و نویسندۀ اون "جورج ارول" در وبلاگش نوشته که توصیه میکنم علاوه بر خوندن خود کتاب این مطلب رو هم یه نگاهی بندازین.
اینم لینکش: 1984
راستی حالا که تا اونجا میرین این مطلب رو هم راجع به انواع داستان بخونین:
تفاوت داستانهای گریز و داستانهای معناگرا
وقتی مأموران بیمارستان "جان" رو بیرون از سالن میگیرن پرستار سمت راستی پسر واقعی "جان نش" هستش.
زمانی که "راسل کرو" "جان نش" واقعی رو ملاقات میکنه 15 دقیقه طول میکشه تا "جان" تصمیم بگیره که چای بخوره یا قهوه. از این اتفاق در فیلم هم استفاده شده (دیگه روت رو زیاد نکن یه چیزی رو هم خودت بگرد پیدا کن).
قرار بوده "سلما هایک" نقش "آلیشیا" رو به جای "جنیفر کانلّی" بازی کنه چون "آلیشیا" اصلیت السالوادوری داره.
با وجود اینکه داستان از زندگی "جان نش" الهام گرفته شده ولی یه سری واقعیتها عمداً از قلم افتاده. از جمله اینکه "جان" چندین بار ازدواج کرده. تازه قبل از این، چندین حرکت بیناموسی هم زده (با جنس موافق و مخالف) و در 20 سالگی یه دانه بچۀ بیناموسیزاده هم قالب زده. سازندگان فیلم میخواستن اینها رو هم تو فیلم نشون بدن و عصمت این بدبخت رو به باد بدن ولی ترسیدن که ملت همجنسبازی رو با کاهش تختۀ مخ "جان" ارتباط بدن به همین خاطر بیخیال شدن.
"تئوری بازی" که "جان نش" بیشترین شهرتش رو به خاطر اون کسب کرده با همکاری 2 نفر دیگه (یه دانشمند مجاری که پایهگذار این تئوری بوده و یه دانشمند اتریشی) به وجود اومده.
"فرضیۀ ریمن" که در فیلم به آن اشاره شده یک مشکل معروف در ریاضیات هست که 150 ساله حل نشده و برای حل آن 1.000.000 دلار جایزه تعیین کردن (چی کار داری کی تعیین کرده؟ هر وقت حلش کردی بیا من جایزه رو بهت میدم!).
تموم گشت.
۱ نظر:
سلام پسر ، خير مقدم عرض مي كنم حضور شما رو در عرصه وبلاگ نويس ! به اميد به اميد موفقيت هاي رو افزون براي شما در اين عرصه.........
محسن جان مباركه وبلاگت ، موضوع خوبي رو انتخاب كردي ، نام انگليسي فيلم ها رو از همين ابتدا در كنار ترجمه فارسيش بزاري بهتره فكر كنم . . .
ارسال یک نظر